1 گر به خانه روی و در بندی به حقیقت بدان که دربندی
2 ملک شروان چه میکنی عارف به طلب پادشاه دربندی
3 همدانی طلب همی کردم یافتم آن عزیز الوندی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 فانی دردیم و فانی از فنا باقی عشقیم و باقی از بقا
2 نه اثر ما را ز ذات و از صفت نه خبر از مبتدا وز منتهی
1 ساقی ز کرم نواخت ما را خمخانه بریخت بر سر ما
2 ما جام و بر آب چون حبابیم دریاب ز ما و ما ز دریا
1 بندهٔ ساقی ما شو تا شوی سلطان ما جان فدا کن تا شوی جانان ما ای جان ما
2 چشم صورت بین ببند و دیدهٔ معنی گشا تا ببینی بر سریر ملک دل سلطان ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به