-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگردم تو چندان عاشقان داری که من پیدا نمیگردم
2 هر آن عاقل که آهو چشمی او دید میداند که من مجنون صفت بیهوده در صحرا نمیگردم
3 من از عشقت گدا گشتم ولی بر تو نبردم ره از آن چونعاشقان جز بر در دلها نمیگردم
4 سر سوداییم دارد هوای کعبه وصلش اگر سر میرود اهلی ازین دروا نمیگردم
5 سگ کوی توام جانا جفاها میکنی با من چو میدانی که من دور از درت قطعا نمیگردم
6 در چنین قحط کرم شاکرم از پیر مغان که اگر هیچ ندارم می بیغش دارم
7 گفت اهلی چو طبیب تو منم دل خوشدار من نه آنم که دل خسته مشوش دارم