-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جز خیال تو درین دیده نگنجد دگری چشم دارم که ز الطاف تو یابم نظری
2 تا که زُنار سر زلف تو بستم به میان بسته ام از سر اخلاص به خدمت کمری
3 حلقه ای بر در میخانه زدم بگشودند به ازین هیچ کسی را نگشودند دری
4 غیر در خلوت من راه ندارد والله ساکنم در حرم کعبه نیم رهگذری
5 به خرابات تو را راه برم گر آئی این چنین ره ننماید به جهان راهبری
6 گنج شاهیست در این گوشهٔ ویرانهٔ دل طلبش کن که توان یافت به هر سو گهری
7 نعمت الله به دست آور و می جو خبرم که ز ذوق من سرمست بیابی خبری