-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تن نزار من، از چاکهای جامه نماید بدان طریق که مویی ز شق خامه نماید
2 نمانده آن قدر از من که آورد بنظر کس مرا بخلق مگر گاه گاه جامه نماید
3 از آن نمیکند آن دوست یاد ما، که نخواهد که چین جبهه بما از شکنج نامه نماید
4 درین زمانه شرافت بود بزینت ظاهر که گل بفرق کسان خار رنگ جامه نماید