1 دانی که چون رسد بجهان نور آفتاب انعام عام او بجهان همچنان رسد
2 کان خاک بر سرآرد و بحر آب در دهن صیت سخای او چو بدریا و کان رسد
1 تا روم ز هند لاجرم شاها گیتی همه زیر باج وسا کردی
1 ای گشته خجل آبحیات از دهنت سرو از قد و ماه از رخ و سیم از ذقنت
2 صاحب نظری کجاست تا درنگرد صد یوسف مصر در ته پیرهنت
1 سبحان اله درین جوانی و هوس روز و شبم اندیشه همین بودی بس
2 کاندر پیری ز من بباید کس را خود پیر شدم مرا ببایست از کس