-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا با عشق تو جان درنگنجد چه از جان به بود آن درنگنجد
2 نه کفرم ماند در عشقت نه ایمان که اینجا کفر و ایمان درنگنجد
3 چنان عشق تو در دل معتکف شد که گر مویی شود جان درنگنجد
4 چه میگویم که طوفانی است عشقت به چشم مور طوفان درنگنجد
5 اگر یک ذره عشقت رخ نماید به صحن صد بیابان درنگنجد
6 اگر یوسف برون آید ز پرده به قعر چاه و زندان درنگنجد
7 چون دردت هست منوازم به درمان که با درد تو درمان درنگنجد
8 دلا آنجا که جانان است ره نیست که آنجا غیر جانان درنگنجد
9 تو چون ذره شو آنجا زانکه آنجا به جز خورشید رخشان درنگنجد
10 اگر فانی نگردد جان عطار در آن خلوتگه آسان درنگنجد