1 دل از رخ تو به گل های تازه رو نرود که آرزوی عزیزان به رنگ و بو نرود
2 کسی که یاد لبت هر دمش گلوگیر است نه می که چشمه حیوانش در گلو نرود
3 خطی کشیده به افسون به گرد روی تو حسن که هر دلی که درو شد به هیچ سو نرود
4 به زیر پای توام آرزوست خاک شدن اگر چه خاک شوم، نیزم آرزو نرود
5 لطافتی نه چنین دارد آب دیده من وگرنه سرو من اندر کنار جو نرود
6 ز سینه جان به همه حال چون بخواهد رفت دریغ باشد، اگر زیر پای او نرود
7 ازان پری نبرم جان خسروا، ز لبم دعای دولت شاه فرشته خو نرود