جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

به از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1038

غزل 1038 ام از 6329 غزلیات

به حسن تو نباشد یار دیگر

1 به حسن تو نباشد یار دیگر درآ ای ماه خوبان بار دیگر

2 مرا غیر تماشای جمالت مبادا در دو عالم کار دیگر

3 بدزدیدی ز حسن تو یکی چیز اگر بودی چو تو عیار دیگر

4 چو خورشید جمالت روی بنمود ز هر ذره شنو اقرار دیگر

5 زهی دریا که آگندی ز گوهر که هر قطره نمود انبار دیگر

6 به یک خانه دو بیمارند و عاشق منم بیمار و دل بیمار دیگر

7 خدایا هر دو را تیمار کردی ولیکن ماند آن تیمار دیگر

8 چه داند جان منکر این سخن را که او را نیست آن دیدار دیگر

9 که منکر گفت سنایی خود همینست سنایی گفت نی خروار دیگر

10 بدان خروار تو خروار منگر گشا دو چشم عیسی وار دیگر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به حسن تو نباشد یار دیگر

شاعر شعر به حسن تو نباشد یار دیگر چه کسی است ؟

شاعر شعر به حسن تو نباشد یار دیگر جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر به حسن تو نباشد یار دیگر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر به حسن تو نباشد یار دیگر چیست ؟

قالب شعر به حسن تو نباشد یار دیگر غزل است

مضمون اصلی شعر به حسن تو نباشد یار دیگر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر