خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

روی نکو بی وجود ناز نباشد از خواجوی کرمانی غزل 317

غزل 317 ام از 1143 غزلیات

روی نکو بی وجود ناز نباشد

1 روی نکو بی وجود ناز نباشد ناز چه ارزد اگر نیاز نباشد

2 راه حجاز ار امید وصل توان داشت بر قدم رهروان دراز نباشد

3 مست می عشق را نماز مفرمای کانکه نمیرد برو نماز نباشد

4 مطرب دستانسرای مجلس او را سوز بود گر چه هیچ ساز نباشد

5 حیف بود دست شه به خون گدایان صید ملخ کار شاهباز نباشد

6 بنده چو محمود شد خموش که سلطان در ره معنی به جز ایاز نباشد

7 پیش کسانی که صاحبان نیازند هیچ تنعم ورای ناز نباشد

8 خاطر مردم بلطف صید توان کرد دل نبرد هر که دلنواز نباشد

9 کس متصور نمی‌شود که چو خواجو هندوی آن چشم ترکتاز نباشد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر روی نکو بی وجود ناز نباشد

شاعر شعر روی نکو بی وجود ناز نباشد چه کسی است ؟

شاعر شعر روی نکو بی وجود ناز نباشد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر روی نکو بی وجود ناز نباشد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر روی نکو بی وجود ناز نباشد چیست ؟

قالب شعر روی نکو بی وجود ناز نباشد غزل است

مضمون اصلی شعر روی نکو بی وجود ناز نباشد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر