1 دهد جای وزارت قاضی چرخ قضای کشور ساوجبلاغم
2 فرود آرد بخشم از پشت پیلان نهند رخت شرافت بر الاغم
1 چند کشی جور این سپهر کهن را چند بکاهی روان و خواهی تن را
2 مرد چو رخت شرافت ندوخت بر اندام باید پوشد به دوش خویش کفن را
1 خدای جل جلاله برای اسمعیل ز باغ خلد فرستاد فدیه سوی خلیل
2 ولی ببار ولیعهد شه که طعنه زند بباغ خلد و صبا اندر او چو جبرائیل
1 درد پا مربنده ات را ساخت بیحال ای وزیر گوشمالم داد و از غم کرد پامال ای وزیر
2 پیکرم از بهر مشق این طبیبان شد چو آن لوح سیمین کز برای مشق اطفال ای وزیر