خود پرستی مکن ار زانکه از خواجوی کرمانی غزل 833

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خود پرستی مکن ار زانکه خدا می‌طلبی

1 خود پرستی مکن ار زانکه خدا می‌طلبی در فنا محو شو ار ملک بقا می‌طلبی

2 خبر از درد نداری و دوا می‌جوئی اثر از رنج ندیدی و شفا می‌طلبی

3 ساکن دیری و از کعبه نشان می‌پرسی در خرابات مغانی و خدا می‌طلبی

4 کارت از چین سر زلف بتان در گرهست وین عجبتر که از آن مشک ختا می‌طلبی

5 اگر از سرو قدان مهر طمع می‌داری از بن زهر گیا مهر گیاه می‌طلبی

6 خبر از انده یعقوب نداری و مقیم بوی پیراهن یوسف ز صبا می‌طلبی

7 کی دل مرده‌ات از باد صبا زنده شود نفس عیسوی از باد هوا می‌طلبی

8 دردی درد کش ار زانکه دوا می‌خواهی باده صاف خور ار زانکه صفا می‌طلبی

9 خیز خواجو که در این گوشه نوا نتوان یافت بسپاهان رو اگر زانکه نوا می‌طلبی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر