- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نومید مشو جانا کاومید پدید آمد اومید همه جانها از غیب رسید آمد
2 نومید مشو گر چه مریم بشد از دستت کان نور که عیسی را بر چرخ کشید آمد
3 نومید مشو ای جان در ظلمت این زندان کان شاه که یوسف را از حبس خرید آمد
4 یعقوب برون آمد از پرده مستوری یوسف که زلیخا را پرده بدرید آمد
5 ای شب به سحر برده در یارب و یارب تو آن یارب و یارب را رحمت بشنید آمد
6 ای درد کهن گشته بخ بخ که شفا آمد وی قفل فروبسته بگشا که کلید آمد
7 ای روزه گرفته تو از مایده بالا روزه بگشا خوش خوش کان غره عید آمد
8 خامش کن و خامش کن زیرا که ز امر کن آن سکته حیرانی بر گفت مزید آمد