- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کم شدن در کم شدن دین من است نیستی در هستی آیین من است
2 حال من خود در نمیآید به نطق شرح حالم اشک خونین من است
3 کار من با خلق آمد پشت و روی کافرین خلق نفرین من است
4 تا پیاده میروم در کوی دوست سبز خنگ چرخ در زین من است
5 از درش گردی که آرد باد صبح سرمهٔ چشم جهانبین من است
6 چون به یک دم صد جهان از پس کنم بنگرم گام نخستین من است
7 من چرا گرد جهان گردم چو دوست در میان جان شیرین من است
8 ماهرویا عشق تو گر کافری است این چنین صد کافری دین من است
9 گر بسوزم زآتش عشقت رواست کآتش عشق تو تسکین من است
10 تا دل عطار خونین شد ز عشق خاک بستر خشت بالین من است