دلا چون واقف از جلال الدین محمد مولوی غزل 2647

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

دلا چون واقف اسرار گشتی

1 دلا چون واقف اسرار گشتی ز جمله کارها بی‌کار گشتی

2 همان سودایی و دیوانه می‌باش چرا عاقل شدی هشیار گشتی

3 تفکر از برای برد باشد تو سرتاسر همه ایثار گشتی

4 همان ترتیب مجنون را نگه دار که از ترتیب‌ها بیزار گشتی

5 چو تو مستور و عاقل خواستی شد چرا سرمست در بازار گشتی

6 نشستن گوشه ای سودت ندارد چو با رندان این ره یار گشتی

7 به صحرا رو بدان صحرا که بودی در این ویرانه‌ها بسیار گشتی

8 خراباتی است در همسایه تو که از بوهای می خمار گشتی

9 بگیر این بو و می‌رو تا خرابات که همچون بو سبک رفتار گشتی

10 به کوه قاف رو مانند سیمرغ چه یار جغد و بوتیمار گشتی

11 برو در بیشه معنی چو شیران چه یار روبه و کفتار گشتی

12 مرو بر بوی پیراهان یوسف که چون یعقوب ماتم دار گشتی

عکس نوشته
کامنت
comment