دلا دیدی که جانانم نیامد از عطار نیشابوری غزل 284

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

دلا دیدی که جانانم نیامد

1 دلا دیدی که جانانم نیامد به درد آمد به درمانم نیامد

2 به دندان می‌گزم لب را که هرگز لب لعلش به دندانم نیامد

3 ندیدیم هیچ روزی تیر مژگانش که جوی خون به مژگانم نیامد

4 ندیدیم هیچ وقتی لعل خندانش که خود از چشم گریانم نیامد

5 چه تابی بود در زلف چو شستش که آن صد بار در جانم نیامد

6 بسی دستان بکردم لیک در دست سر زلفش به دستانم نیامد

7 سر زلفش بسی دارد ره دور ولی یک ره به پایانم نیامد

8 چگونه آن همه ره پیش گیرم که آن ره جز پریشانم نیامد

9 بسی هندوست زلف کافرش را یکی زانها مسلمانم نیامد

10 به آسانی ز زلفش سر نپیچم که با عطار آسانم نیامد

عکس نوشته
کامنت
comment