- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا در راه حق گیر آشنایی اگر خواهی که یابی روشنایی
2 چو مست خنب وحدت گشتی ای دل میندیش آن زمان تا خود کجایی
3 در افتادی به دریای حقیقت مشو غافل همی زن دست و پایی
4 وگر نفس و هوا عقلت رباید تو میدان آن نفس از خود برایی
5 وگر همچون که یوسف خود پسندی کشی در چاه محنتها بلایی
6 چو ابراهیم بتبشکن بیندیش به هر آتش که خود خواهی درآیی
7 تبرا کن دل از هستی چو عیسی به بند سوزن ای مسکین چرایی
8 شوی بر طور سینا همچو موسی درین ره گر بورزی پارسایی
9 برو عطار مسکین خاک ره شو به نزد اهل دل تا بر سر آیی