دلا فتراک آن جان و جهان از اثیر اخسیکتی غزل 92

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

دلا فتراک آن جان و جهان گیر

1 دلا فتراک آن جان و جهان گیر وگرنه ترک من گو دست جان گیر

2 مرا در مملکت جائی است صافی بر او سودی نمیگیرم زیان گیر

3 برآوردم به ننک از عشق نامی بهر نامم که خواهی در زبان گیر

4 مرا گوئی جهانی خصم داری بشو در خون خود جان جهان گیر

5 سبکپائی نه از فتوی عشق است تو خود بر من اجل را سرگران گیر

6 خوشم صبری است یعنی در کمینم بقوت دست و بازوی کمان گیر

7 بدین لشکر تو با اوکی برآئی برو درگاه سلطان ارسلان گیر

عکس نوشته
کامنت
comment