دلا چو باز گریزان ز وصل از اهلی شیرازی غزل 874

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش

1 دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش دمی بهر که بر آری دمی دگر گم باش

2 اگر هوای نشستن به صحبتی داری درون میکده بنشین مصاحب خم باش

3 مباش بیهده گو بلبل خوش الحان شو گهی خموش نشین گاه در تکلم باش

4 به رغم مدعیان همچو شمع اگر سوزی میان آتش سوزنده در تبسم باش

5 هوای مسند شاهی چه میکنی اهلی گدای گوشه نشین شو بصد تنعم باش

6 اکسیر مرادی که کند خاک زر سرخ گر میطلبی خاک ره پیر مغان باش

7 چون صید غزالان همه مجنون صفتانند اهلی پی خود گم کن و بی نام و نشان باش

عکس نوشته
کامنت
comment