-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلبرا، در جان نشین، فی العین هم ای ز تو شادی به جان، فی القلب هم
2 گریه خون بین و می کن پرسشی چون نماند، اکنون مرا فی الجسم دم
3 چون کنم من خواب، دریا گشت چشم تو به خنده گوئیم فی البحر نم
4 تا زهر دل برد غم خال رخت بین همه جا غم، بمحوالخال غم
5 عمر خسرو در غم رویت گذشت چند باشد دوریم، والصبر کم