-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خندان نه ای هستی لطیف و خوبرو، زان در وفا خندان نه ای
2 زلف دوتاهت چیست این، زیر کلاهت چیست این؟ چتر سیاهت چیست این، چون بر دلم سلطان نه ای؟
3 یعنی تویی، ای همنشین، جانان و جان نازنین یا خود خیالی این چنین، در پیش من جانا نه ای
4 چون بر تو می دارم نظر، از چیست زینسان چشم تر آخر ندانی اینقدر نیکو نه هم نادان نه ای
5 تاراج دل کردی بسی، دستی برو یاری رسی در بردن دل هر کسی می داندت، پنهان نه ای
6 ای عشق، داری مدخلی، در جان مشتاقان بلی در گفتن آسانی بلی، در تاختن آسان نه ای
7 بشکافتی جان از میان، خود را نه پیوندی بر آن یعنی تویی پیوند جان، پر کاله ای از جان نه ای
8 لب را نگر میگون شده، سرسبز ز آب و خون شده با خضر همره چو نشده، گر چمشه حیوان نه ای
9 زین پیش بودی همنفس، اکنون نمی مانی به کس خسرو همان بنده ست و بس، تو آنکه بودی، آن نه ای