-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دی ز دیر آمد برون سنگین دلی با لبی پرخنده بس مستعجلی
2 عالمی نظارگی حیران او دست بر دل مانده پای اندر گلی
3 علم در وصف لبش لایعملی عقل در شرح رخش لایعقلی
4 زلف همچون شست او میکرد صید هر کجا در شهر جانی و دلی
5 عاشقان را از خیال زلف او تازه میشد هر زمانی مشکلی
6 تا نگردی هندوی زلفش به جان نه مبارک باشی و نه مقبلی
7 جمله پشت دست میخایند از او هست هرجا عالمی و عاقلی
8 منزل عشقش دل پاک است و بس نیست عشقش در خور هر منزلی
9 تا تو بی حاصل نگردی از دو کون هرگز از عشقش نیابی حاصلی
10 شد دل عطار غرق بحر عشق کی تواند غرقه دیدن ساحلی