صد دهل می‌زنند از جلال الدین محمد مولوی غزل 246

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

صد دهل می‌زنند در دل ما

1 صد دهل می‌زنند در دل ما بانگ آن بشنویم ما فردا

2 پنبه در گوش و موی در چشمست غم فردا و وسوسه سودا

3 آتش عشق زن در این پنبه همچو حلاج و همچو اهل صفا

4 آتش و پنبه را چه می‌داری این دو ضدند و ضد نکرد بقا

5 چون ملاقات عشق نزدیکست خوش لقا شو برای روز لقا

6 مرگ ما شادی و ملاقاتست گر تو را ماتمست رو زین جا

7 چونک زندان ماست این دنیا عیش باشد خراب زندان‌ها

8 آنک زندان او چنین خوش بود چون بود مجلس جهان آرا

9 تو وفا را مجو در این زندان که در این جا وفا نکرد وفا

عکس نوشته
کامنت
comment