1 دی بابت هرزه گرد بی حاصل خود گفتم مهی از فکر کنی با دل خود
2 این است میان تو و مه فرق که ماه ماهی دو سه روز هست در منزل خود
1 ای راحت دیده و دل ای نور بصر تا کی به غم و هجر برم عمر به سر
2 انداختی از نظر چو بشکست دلم آری چو شکست آینه افتد ز نظر
1 از تحملهای من بر من تغافل میکند هرچه با من میکند صبر و تحمل میکند
2 دل درون سینه بهر داغ دارم باغبان خدمت گلبن برای حاطر گل میکند
1 نفس از لب به سوی سینه برگردید و دانستم که او را با خیال روی جانان الفتی باشد