-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تاجداری کند آنکس که ز سردر گذرد ره بمنزل برد آنکو ز سفر در گذرد
2 کوه سنگین دل اگر قلزم چشمم بیند موج طوفان سرشکش ز کمر در گذرد
3 نکند ترک شکر خندهٔ شیرین خسرو لیک پیش لب شیرین ز شکردر گذرد
4 دیده دریا دلی از خون دلم میبیند کو تواند که روان از سر زر در گذرد
5 نتواند که نهد بر سر کوی تو قدم مگر آنکس که نخست از سر سر در گذرد
6 باد را بر سر زلف تو اگر باشد دست بهوایت ز سر سنبل تر در گذرد
7 خنک آن خسته که در کوی تو بی بیم رقیب دهدش دست که چون باد سحردر گذرد
8 چرخ را بر سر میدان محبت هر دم ناوک آه من از هفت سپر در گذرد
9 گرقدم پیش نهی در صف عشقش خواجو تیر دلدوز فراقت ز جگر در گذرد