- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خامه از برگشته بختی تا به آن دلبر نوشت نام را صد ره به پایان برد و باز از سرنوشت
2 از خسان پرداخت چون محفل، سخن آمد کند بی خسک باشد چو کاغذ می توان بهتر نوشت
3 میتوان ای خواجه گمنام با دست سخا نام خود بر صفحه گیتی به آب زر نوشت
4 کس نیابد دوستکامی در جهان بیراستی هیچکس این نسخه نتوانست بی مسطر نوشت
5 خامه بی لطفیت مرسوم ما کم قسمتان یک قلم بر حسرت آن دست و آن خنجر نوشت
6 هست کوتاهی ز خواندن ورنه شرح درد من هر قدر واعظ نویسی میتوان دیگر نوشت