-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خنک آن باد که برخاک خراسان گذرد خاصه برگلشن آن سرو خرامان گذرد
2 واجب آنست که از حال گدا یاد کنند هر که بر طرف سراپردهٔ سلطان گذرد
3 بلبل دلشده را مژده رساند ز بهار باد شبگیر چو بر صحن گلستان گذرد
4 که رساند ز دل خستهٔ جمعی پیغام جز نسیمی که برآن زلف پریشان گذرد
5 هیچ در خاطر یوسف گذرد کز غم هجر چه بلا بر سر محنت کش کنعان گذرد
6 خضر بر حال سکندر مگرش رحم آید گر دگر بر لب سرچشمهٔ حیوان گذرد
7 عمر شیرین گذرانیم به تلخی لیکن نبود عمر که بی صحبت جانان گذرد
8 قصهٔ آن نتوان گفت مگر روز وصال هر چه برخسته دلان درشب هجران گذرد
9 پیش طوفان سرشکم ز حیا آب شود ابر گرینده که بر ساحل عمان گذرد
10 بگذشت آن مه و جان با دل ریشم میگفت بنگر این عمر گرامی که بدینسان گذرد
11 حاجی از کعبه کجا روی بتابد خواجو گر همه بادیه بر خار مغیلان گذرد