- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پاسبان گنج ایمانی، مرو ای دل به خواب مصحف یاد حقی، خود را مکن باطل به خواب
2 با گرانباری درین تن پای تا سر غفلتی رفته یی ای لاشه جان، در میان گل به خواب
3 در ثمر بستن که میباید بجان استادگی گشته یی ای نخل آزاد این قدر مایل به خواب
4 نیم عقلی از سبک عقلی به خود داری گمان میکنی آن را هم از تن پروری زایل به خواب
5 هر نگاه اعتبارت، جوی آب زندگیست حیف باشد چشمه آن را کنی باطل به خواب
6 این چنین کافتاد در راحت به یک پهلو تنت روی بیداری مگر بینی تو ای جاهل به خواب
7 در ره سیلاب خوابیدن، بود از عقل دور تن مده در رهگذار عمر مستعجل به خواب
8 مال چون بسیار گردد، کم شود آسودگی بگذرد چون سیری از حد، تن رود مشکل به خواب
9 خواب را خواب عدم واعظ تواند شد بدل نقد عمر بی بدل را چون دهد عاقل به خواب