- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فتح می آید در دهلیز دولت باز کن بارگاه فخر خود با آسمان همراز کن
2 کوس نصرت کوب و چرم طبل اگر سوده شود تیغ برکش پوست از سرهای دشمن ساز کن
3 بندبند فاجران گر فی المثل از آهن است این چنین بندان به پای پیل گرگ انداز کن
4 تیغ تو چون در بر لشکر کلید فتح شد دست بگشا قلعه دربند را در باز کن
5 تیغ خود را گو که جان خصم و دشت کربلاست گر توانی در بیابانی چنین پرواز کن
6 زنده شد ز افسانه های خشت تو بهرام گور زین فسانه هفت گنبد را پر از آواز کن
7 ز ابر نیسان خود و آوازه باران خود غلغلی افگن به دریا گوش ماهی باز کن
8 زآهن شمشیر درهای همه عالم بگیر وانگه انعام ندیمان سخن پرداز کن