سرگشتگی نصیب دل خسته من از واعظ قزوینی غزل 157

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

سرگشتگی نصیب دل خسته من است

1 سرگشتگی نصیب دل خسته من است این شیشه ظاهرا که ز سنگ فلاخن است

2 پروای خصم نیست مصاف آزموده را درهم چو بافت زخم بر اندام، جوشن است

3 سرهنگ مصر گوشه نشینی، منم کنون پاتابه یتیمی من، عطف دامن است

4 ز ابنای جنس خود، به حذر باش، زآنکه آب با آن سرشت پاک بآیینه دشمن است

5 کی چون مسیح پای نهی بر سپهر قرب؟ تا دل ز خارخار هوس پر ز سوزن است

6 واعظ تو عندلیب نه یی، ورنه هر طرف چندانکه چشم عقل کند کار، گلشن است

عکس نوشته
کامنت
comment