جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بیا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 475

غزل 475 ام از 6329 غزلیات

بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست

1 بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست بدانک مست تجلی به ماه راه نماست

2 میان روز شتر بر سر مناره رود هر آنک گوید کو کو بدانک نابیناست

3 بگرد عاشق اگر صد هزار خام بود مرا دو چشم ببندی بگویمت که کجاست

4 بیا به پیش من آ تا به گوش تو گویم که از دهان و لب من پری رخی گویاست

5 کسی که عاشق روی پری من باشد نزاده است ز آدم نه مادرش حواست

6 عجب مدار از آن کس که ماه ما را دید چو آفتاب در آتش چو چرخ بی‌سر و پاست

7 سر بریده نگر در میان خون غلطان دمی قرار ندارد مگر سر یحیاست

8 او آفتاب و چو ماهست آن سر بی‌تن که روز و شب متقلب در این نشیب و علاست

9 بر این بساط خرد را اگر خرد بودی بیامدی و بگفتی که این چه کارافزاست

10 کسی که چهره دل دید اوست اهل خرد کسی که قامت جان یافت اوست کاهل صلاست

11 در این چمن نظری کن به زعفران رویان که روی زرد و دل درد داغ آن سیماست

12 خموش باش مگو راز اگر خرد داری ز ما خرد مطلب تا پری ما با ماست

13 که برد مفخر تبریز شمس تبریزی خرد ز حلقه مغزم که سخت حلقه رباست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست

شاعر شعر بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست چیست ؟

قالب شعر بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست غزل است

مضمون اصلی شعر بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر