جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بیا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3055

غزل 3055 ام از 6329 غزلیات

بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری

1 بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری چو ما به هر دو جهان خود کجاست دلداری

2 بیا بیا و به هر سوی روزگار مبر که نیست نقد تو را پیش غیر بازاری

3 تو همچو وادی خشکی و ما چو بارانی تو همچو شهر خرابی و ما چو معماری

4 به غیر خدمت ما که مشارق شادیست ندید خلق و نبیند ز شادی آثاری

5 هزار صورت جنبان به خواب می‌بینی چو خواب رفت نبینی ز خلق دیاری

6 ببند چشم خر و برگشای چشم خرد که نفس همچو خر افتاد و حرص افساری

7 ز باغ عشق طلب کن عقیده شیرین که طبع سرکه فروشست و غوره افشاری

8 بیا به جانب دارالشفای خالق خویش کز آن طبیب ندارد گریز بیماری

9 جهان مثال تن بی‌سرست بی‌آن شاه بپیچ گرد چنان سر مثال دستاری

10 اگر سیاه نه‌ای آینه مده از دست که روح آینه توست و جسم زنگاری

11 کجاست تاجر مسعود مشتری طالع که گرمدار منش باشم و خریداری

12 بیا و فکرت من کن که فکرتت دادم چو لعل می‌خری از کان من بخر باری

13 به پای جانب آن کس برو که پایت داد بدو نگر به دو دیده که داد دیداری

14 دو کف به شادی او زن که کف ز بحر ویست که نیست شادی او را غمی و تیماری

15 تو بی‌ز گوش شنو بی‌زبان بگو با او که نیست گفت زبان بی‌خلاف و آزاری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری

شاعر شعر بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری چیست ؟

قالب شعر بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری غزل است

مضمون اصلی شعر بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر