بیا ای آنک از جلال الدین محمد مولوی غزل 1511

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بیا ای آنک بردی تو قرارم

1 بیا ای آنک بردی تو قرارم درآ چون تنگ شکر در کنارم

2 دل سنگین خود را بر دلم نه نمی‌بینی که از غم سنگسارم

3 بیا نزدیک و بر رویم نظر کن نشانی‌ها نگر کز عشق دارم

4 بسوزم پرده هفت آسمان را اگر از سوز دل دودی برآرم

5 خزان گر باغ و بستان را بسوزد بخنداند جهان را نوبهارم

6 جهان گوید که بازآ ای بهاران که از ظلم خزان صد داغ دارم

7 بگردان ساقیا جام خزانی که از عشق بهار اندر خمارم

8 بده چیزی که پنهان است چون جان به جان تو مده بیش انتظارم

عکس نوشته
کامنت
comment