- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا ای عشق جانسوز آتشم در جان محزون زن بیا ای آتشین آه و علم بر بام گردون زن
2 خیالت میرسد در دل کجا جان در میان گنجد بگو سلطان رسید اینک تو ز آنجا خیمه بیرون زن
3 تنور سینه میجوشد گر از طوفان حذر داری بیا بر آتشم آبی از آن لبهای میگون زن
4 ترا صوفی ز دیر ما صدای حلقه در بس وگر در حلقه میآیی صلا بر گنج قارون زن
5 بیفکن استخوان پیش هما وز وی مجو همت بیا و قرعه همت بر این روی همایون زن
6 درآ ساقی و باقی کن حدیث دجله و جیحون قدم بر دیده ما نه قلم بر حرف جیحون زن
7 اسیر لشکر غم تا به کی اهلی بدین روزی ز تیغ آه خود یک شب بر این لشکر شبیخون زن