- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا کامروز ما را روز عیدست از این پس عیش و عشرت بر مزیدست
2 بزن دستی بگو کامروز شادیست که روز خوش هم از اول پدیدست
3 چو یار ما در این عالم کی باشد چنین عیدی به صد دوران کی دیدست
4 زمین و آسمانها پرشکر شد به هر سویی شکرها بردمیدست
5 رسید آن بانگ موج گوهرافشان جهان پرموج و دریا ناپدیدست
6 محمد باز از معراج آمد ز چارم چرخ عیسی دررسیدست
7 هر آن نقدی کز این جا نیست قلبست میی کز جام جان نبود پلیدست
8 زهی مجلس که ساقی بخت باشد حریفانش جنید و بایزیدست
9 خماری داشتم من در ارادت ندانستم که حق ما را مریدست
10 کنون من خفتم و پاها کشیدم چو دانستم که بختم می کشیدست