کاکل شکست و شد گره کار بسته از اهلی شیرازی غزل 832

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

کاکل شکست و شد گره کار بسته تر

1 کاکل شکست و شد گره کار بسته تر کار دل شکسته ما شد شکسته تر

2 ابرو گشاده بود و مرا کار بسته بود بر زد گره بر ابرو و شد کار بسته تر

3 اکنون طمع به خسته غم نیست کز دلش آتش بلندتر شد و افغان نشسته تر

4 در انتظار روز دگر چند جان دهد بیمار دل که روز به روز است خسته تر

5 بازآ که ما بیاد تو از نقش دیگران دل شسته ایم و دیده ز دل نیز شسته تر

6 اهلی بیمن عشق تو ای آفتاب حسن باشد همیشه روز بروزش خجسته تر

عکس نوشته
کامنت
comment