- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نمود چاک گریبان تنت که نسترن است تو یوسفی و گواه تو چاک پیرهن است
2 حریف شاهد و ساقی کجا بود زاهد میان خضر و مسیحانه جای اهرمن است
3 سبو بیار که آبی بر آتش بزنم که آتشی عجب امروز در نهاد من است
4 تو سر عشق چه دانی خموش شو واعظ سخن دراز مکن درس عشق یک سخن است
5 ز غصه چاک زدن جامه تا بکی اهلی گذار جامه دریدن، که نوبت کفن است