- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو خشم مست تو در خوابگاه ناز بخفت بر آستانت مرا سخت حیله ساز بخفت
2 ز ناز بازی چشمت امیدوار شدم ولی دریغ که چشمت به خواب ناز بخفت
3 درین هوس که ببیند به خواب چشم ترا بخفت نرگس و بیدار گشت و باز بخفت
4 به باغ با تو همی کرد سر و پای دراز به یک طنابچه که بادش بزد دراز بخفت
5 تصور تو به خوبی نگنجدم به خیال حقیقت است که در پرده مجاز بخفت
6 رخ آن گهیم نمودی که من ز دست شدم چه سود جلوه محمود چون ایاز بخفت
7 ز خاک پای نمانده ست چشم خسرو باز به خاک پات که این چشمهای باز بخفت