خیزد چو از خواب آن از امیرخسرو دهلوی غزل 1660

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

خیزد چو از خواب آن پسر تا کس نشوید روی او

1 خیزد چو از خواب آن پسر تا کس نشوید روی او کاندر خمارم خوش کشد آن نرگس جادوی او

2 زینگونه کز این دیده ام خون می رود پی در پی اش مشکل که آب خوش خورد هرگز کسی از جوی او

3 شمشیر در دستم نهید امشب به کویش می روم تا خویش را بسمل کنم آنجا که بینم روی او

4 ای باد، کز وی آمدی قلبی مکن کز گلشنم این نیست بوی باغ و گل، من می شناسم بوی او

5 کس را از آن خود نشد آن بیوفای سنگدل بیهوده سودا می پزی، خسرو، به جست و جوی او

عکس نوشته
کامنت
comment