-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی بگو بگو که عجب دلپذیر میگویی
2 بطالع من مسکین چرا چنین تلخست سخن که با همه چون شهد و شیر میگویی
3 مرا ز کشتن خود ای ندیم دوست چه غم مترس اگر سخن این فقیر میگویی
4 حدیث یوسف و یعقوب ناتوانش گو اگر جوان مرا حال پیر میگویی
5 مگوی پسته خندان بدان دهان اهلی سخن بسنج که با خرده گیر میگویی
6 کجاست باد که چونگل شکفته ام سازد چو غنچه در غم دل ناشکفتنم تا کی
7 دوا نماند بجز ناله کردنم اهلی که درد خویش ز درمان نهفتنم تا کی