- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو کار جهان نیست جز بیوفایی درو با امید وفا چند پایی
2 رها کن، چرا می کنی قصر و ایوان به جایی که نبود امید رهایی
3 بلند آفتابی ست هر یک که بینی بگرد اندرو در هوای هوایی
4 اگر آدمی غرقه گردد به دریا از آن به که با کس کند آشنایی
5 اگر چه بسی دردها هست، لیکن جداگانه دردی ست درد جدایی
6 چو دیدی که هستی بقایی ندارد ز هستی چه لافی در این لابقایی؟
7 مرو بهر مشتی درم نزد هر خس مکن خدمت گاو چون روستایی
8 به جیب فلک، خسروا، دست در کن به هر جا چو دونان چه دامن گشایی؟