چو از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 294

ایرانشان ابن ابی الخیر

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

چو ایرانیان شاد و آراسته

1 چو ایرانیان شاد و آراسته به ایران رسیدند با خواسته

2 از ایشان بپرسید شاه بزرگ ز کردار و از کار کوش سترگ

3 همه بازگفتندش آن سرگذشت که گردنده گردان بر ایشان بگشت

4 ز رزم سیاهان مازندران همه یاد کردند و جنگاوران

5 ز کوه کلنگان وز رنج اوی ز شهر و ز دریا، وز جنگ اوی

6 یکی گفت کای شاه با فرّ و داد دبیرانت را بندها بر نهاد

7 چنین گفت کاین نام برده سپاه شما دور کردید از این بارگاه

8 شهنشاه را بر من آزرده اید یکایک به جایم بدی کرده اید

9 بمانده ست مردان به نزدیک اوی بدو شادمان جان تاریک اوی

10 سپاه و کسانش بماندند نیز توانگر شدند از همه گونه چیز

11 دژم شد فریدون ز مردان و گفت که نتوان نهان بد از کس نهفت

12 نیای وی از پُشت خویش من است مر او را بسی رنج پیش من است

13 وگرنه بر آوردمی من دمار ز پیوند مردان و خویش و تبار

14 کنون از سرِ کار او بگذرید ز دیوانها نامشان بسترید

15 وزآن روی مردان پولادپوش شد از ویژگان سرافراز کوش

16 کلاهش به پروین برآمد ز خاک سپه زیر فرمان او گشت پاک

عکس نوشته
کامنت
comment