خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

چو از برگ گلش سنبل دمیدست از خواجوی کرمانی غزل 120

غزل 120 ام از 1143 غزلیات

چو از برگ گلش سنبل دمیدست

1 چو از برگ گلش سنبل دمیدست ز حسرت در چمن گل پژمریدست

2 به عشوه توبهٔ شهری شکستست به غمزه پردهٔ خلقی دریدست

3 ز روبه بازی چشم چو آهوش دلم چون آهوی وحشی رمیدست

4 چه رویست آنکه در اوصاف حسنش کمال قدرت بیچون پدیدست

5 چو نقاش ازل نقش تومی‌بست ز کلکش نقطه ئی بر گل چکیدست

6 تو گوئی در کنارت مادر دهر بشیر بیوفائی پروریدست

7 ز گلزار جنان رضوان بصد سال گلی چون عارض خوبت نچیدست

8 پریشانست زلفت همچو حالم مگر حال پریشانم شنیدست

9 مسلمانان چه زلفست آن که خواجو بدان هندوی کافر بگرویدست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو از برگ گلش سنبل دمیدست

شاعر شعر چو از برگ گلش سنبل دمیدست چه کسی است ؟

شاعر شعر چو از برگ گلش سنبل دمیدست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر چو از برگ گلش سنبل دمیدست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر چو از برگ گلش سنبل دمیدست چیست ؟

قالب شعر چو از برگ گلش سنبل دمیدست غزل است

مضمون اصلی شعر چو از برگ گلش سنبل دمیدست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر