-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو شب شد جملگان در خواب رفتند همه چون ماهیان در آب رفتند
2 دو چشم عاشقان بیدار تا روز همه شب سوی آن محراب رفتند
3 چو ایشان را حریف از اندرونست چه غم دارند اگر اصحاب رفتند
4 همه در غصه و در تاب و عشاق به سوی طره پرتاب رفتند
5 همه اندر غم اسباب و ایشان قلنداروار بیاسباب رفتند
6 کی یابد گرد ایشان را که ایشان چو برق و باد سخت اشتاب رفتند
7 تو چون دلوی بر بن دولاب میگرد که ایشان برتر از دولاب رفتند
8 ببین آنها که بند سیم بودند درون خاک چون سیماب رفتند
9 ببین آنها که سیمین بر گزیدند به روی سرخ چون عناب رفتند