- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو ابرویت نچمیدی به کام گوشه نشینی برو که چون من و چشمت به گوشه ها بنشینی
2 چو دل به زلف تو بستم به خود قرار ندیدم برو که چون سر زلفت به خود قرار نبینی
3 به جان تو که دگر جان به جای تو نگزینم که تا تو باشی و غیری به جای من نگزینی
4 ز باغ عشق تو هرگز گلی به کام نچیدم به روز گلبن حسنت گلی به کام نچینی
5 نگین حلقه رندان شدی که تا بدرخشد کنار حلقه چشمم به هر نگاه نگینی
6 کسی که دین و دل از کف به باد غارت زلفت چو من نداده چه داند که غارت دل و دینی
7 خوشم که شعله آهم به دوزخت کشد اما چه می کند به تو دوزخ که خود بهشت برینی
8 خدای را که دگر آسمان بلا نفرستد تو خود بدین قد و بالا بلای روی زمینی
9 تو تشنه غزل شهریار و من به که گویم که شعرتر نتراود برون ز طبع حزینی