چو برکشی علم قربت از از خواجوی کرمانی غزل 652

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

چو برکشی علم قربت از حریم حرم

1 چو برکشی علم قربت از حریم حرم ز ما ببادیه یاد آر از طریق کرم

2 ندانم این نفس روح بخش روحانی شمیم باغ بهشتست یا نسیم ارم

3 رقوم دفتر دیوانگی نکو خواند کسی که بر دلش از بیخودی زدند رقم

4 مسخرت نشود تختگاه ملک وجود مگر گهی که زنی خیمه بر جهان عدم

5 مرا که گنج غمت هست در خرابهٔ دل چرا به آبی در می سرزنش کنی چو درم

6 بدور باش فراقم ز خویش دور مدار اگر چنانکه کنی قتل من بتیغ ستم

7 کنون که کشتی عمرم فتاده در غرقاب کجا بساحل شادی رسم ز ورطهٔ غم

8 چو صید عشق شدم از حرامیم غم نیست که هیچکس نکند قصد آهوان حرم

9 چه خیزد ار بنشانی چو خاک شد خواجو غبار خاطر او را به آب چشم قلم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر