چو برقی می‌جهد از جلال الدین محمد مولوی غزل 577

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

چو برقی می‌جهد چیزی عجب آن دلستان باشد

1 چو برقی می‌جهد چیزی عجب آن دلستان باشد از آن گوشه چه می‌تابد عجب آن لعل کان باشد

2 چیست از دور آن گوهر عجب ماهست یا اختر که چون قندیل نورانی معلق ز آسمان باشد

3 عجب قندیل جان باشد درفش کاویان باشد عجب آن شمع جان باشد که نورش بی‌کران باشد

4 گر از وی درفشان گردی ز نورش بی‌نشان گردی نگه دار این نشانی را میان ما نشان باشد

5 ایا ای دل برآور سر که چشم توست روشنتر بمال آن چشم و خوش بنگر که بینی هر چه آن باشد

6 چو دیدی تاب و فر او فنا شو زیر پر او ازیرا بیضه مقبل به زیر ماکیان باشد

7 چو ما اندر میان آییم او از ما کران گیرد چو ما از خود کران گیریم او اندر میان باشد

8 نماید ساکن و جنبان نه جنبانست و نه ساکن نماید در مکان لیکن حقیقت بی‌مکان باشد

9 چو آبی را بجنبانی میان نور عکس او بجنبد از لگن بینی و آن از آسمان باشد

10 نه آن باشد نه این باشد صلاح الحق و دین باشد اگر همدم امین باشد بگویم کان فلان باشد

عکس نوشته
کامنت
comment