-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب چو بگشود ز تنگ شکرم یاد آمد چون سخن گفت ز درج گهرم یاد آمد
2 بجز از نرگس پرخواب و رخ چون خور او تو مپندار که از خواب و خورم یاد آمد
3 هر سرشکی که ببارید ز چشمم شب هجر بر زر از رشتهٔ للی ترم یاد آمد
4 زلف شبرنگ چو از عارض زیبا برداشت در شب تیره فروغ قمرم یاد آمد
5 قامت سرو خرامان چو تصور کردم راستی از قد آن سیمبرم یاد آمد
6 نسبت قد بلند تو چو کردم با سرو سخن مردم کوته نظرم یاد آمد
7 رخ و زلف و دهن تنگ تو چون کردم یاد از گل و سنبل و تنگ شکرم یاد آمد
8 حسن رخسار تو زینگونه که عالم بگرفت صدمهٔ صیت شه دادگرم یاد آمد
9 خواجو از پردهٔ عشاق چو برداشت نوا صبحدم نغمهٔ مرغ سحرم یاد آمد