-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو خط سبز تو بر آفتاب بنویسند بدود دل سبق مشک ناب بنویسند
2 بسا که باده پرستان چشم ما هر دم برات می بعقیق مذاب بنویسند
3 حدیث لعل روان پرور تو میخواران بدیده برلب جام شراب بنویسند
4 معینست که طوفان دگر پدید آید چو نام دیدهٔ ما برسحاب بنویسند
5 سیاهی ار نبود مردمان دریائی حدیث موج سرشکم به آب بنویسند
6 سواد شعر من و وصف آب دیده نجوم شبان تیره بمشک و گلاب بنویسند
7 محرران فلک شرح آه دلسوزم نه یک رساله که برهفت باب بنویسند
8 چو روزنامهٔ روی تو در قلم گیرند محققست که برآفتاب بنویسند
9 خطی که مردم چشمم سواد کرد چو آب مگر بخون دل او را جواب بنویسند
10 برات من چه بود گر برآن لب شیرین به مشک سوده ز بهر ثواب بنویسند
11 سزد که بر رخ خواجو قلم زنان سرشک دعای خسرو عالیجناب بنویسند