1 چو خط سبز تو بر آفتاب بنویسند به دود دل سبق مشک ناب بنویسند
2 حدیث لعل روان پرور تو می خواران به دیده بر لب جام شراب بنویسند
3 بسا که باده پرستان چشم ما هر دم برات می به عقیق مذاب بنویسند
4 معین است که طوفان دگر پدید آید چو نام دیده ما بر سحاب بنویسند
5 سیاهی ار نبود، مردمان دریایی حدیث موج سرشکم به آب بنویسند
6 سواد شعر من و آب دیده وصف نجوم شبان تیره به مشک و گلاب بنویسند
7 محرران فلک شرح آه دلسوزم به یک رساله که بر هفت باب بنویسند
8 خطی که مردم چشمم سواد کرد جواب مگر به خون دل آن را جواب بنویسند
9 برات من چه بود، گر بر آن لب شیرین به مشک سوده ز بهر ثواب بنویسند
10 سزد که بر رخ خسرو قلم زنان سرشک دعای خسرو عالیجناب بنویسند