جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

چو از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 908

غزل 908 ام از 6329 غزلیات

چو درد گیرد دندان تو عدو گردد

1 چو درد گیرد دندان تو عدو گردد زبان تو به طبیبی بگرد او گردد

2 یکی کدو ز کدوها اگر شکست آرد شکسته بند همه گرد آن کدو گردد

3 ز صد سبو چو سبوی سبوگری برد آب همیشه خاطر او گرد آن سبو گردد

4 شکستگان تویم ای حبیب و نیست عجب تو پادشاهی و لطف تو بنده جو گردد

5 به قند لطف تو کاین لطف‌ها غلام ویند که زهر از او چو شکر خوب و خوب خو گردد

6 اگر حلاوت لاحول تو به دیو رسد فرشته خو شود آن دیو و ماه رو گردد

7 عنایتت گنهی را نظر کند به رضا چو طاعت آن گنه از دل گناه شو گردد

8 پلید پاک شود مرده زنده مار عصا چو خون که در تن آهوست مشک بو گردد

9 رونده‌ای که سوی بی‌سوییش ره دادی کجا چو خاطر گمراه سو به سو گردد

10 تو جان جان جهانی و نام تو عشق است هر آنک از تو پری یافت بر علو گردد

11 خمش که هر کی دهانش ز عشق شیرین شد روا نباشد کو گرد گفت و گو گردد

12 خموش باش که آن کس که بحر جانان دید نشاید و نتواند که گرد جو گردد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو درد گیرد دندان تو عدو گردد

شاعر شعر چو درد گیرد دندان تو عدو گردد چه کسی است ؟

شاعر شعر چو درد گیرد دندان تو عدو گردد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر چو درد گیرد دندان تو عدو گردد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چو درد گیرد دندان تو عدو گردد چیست ؟

قالب شعر چو درد گیرد دندان تو عدو گردد غزل است

مضمون اصلی شعر چو درد گیرد دندان تو عدو گردد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر